پاسخ های امام به یکی از اعضای القاعده "الموحد" پیرامون اصول جهاد اسلامی (8)

Unknown 0 تعليق 5:49 ص



- 8 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 03 - 1431 هـ
08 - 03 - 2010 مـ
ــــــــــــــــ


وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنْسَ إلا لِيَعْبُدُونِ }
صدق الله العظيم

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلام خداوند بر شما انصار پیشگام برگزیده و سلام خداوند بر "الموحد" و کلیه میهمانان میز گفتگو وتمام حق جویان و کسانی که فقط به دنبال حق اند و جز حق چیزی را نمی خواهند. السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..


"الموحد" آنچه که درپی می آید نقل قولی از شماست:


اما در مورد عبادت رضوان نفس خداوند؛ من با تو مخالفم. حق این است که خداوند بدون شریک را عبادت نماییم نه اینکه رضوان خداوند در نفس را عبادت کنیم و من از هرگونه کفری برائت می جویم و این بهتان بر خداوند است و خداوند ما را برای تحقق رضوان در نفسش نیافریده است. بلکه ما خدایی که ما را آفرید عبادت می کنیم و با طاعت از او رضوانش را محقق می سازیم.

امام مهدی به حق در جوابت می گوید: ای "الموحد" منظور از تحقق رضوان خداوند نسبت به تو این است که اگر این محقق گردد،
 یعنی خداوند از تو راضی است اما رضایت خداوند از شما به معنای تحقق رضوان خداوند در نفسش نسبت به تمام بندگانش نیست. چون رضوان خداوند درنفسش محقق نخواهد شد مگر آنکه ازتمام بندگانش امتی واحد بسازد که در راه راست- صراط مستقیم - باشند که انجام آن برای خداوند عزیز آسان است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} 
صدق الله العظيم [هود:118-119]{و اگر پروردگارت بخواهد مردم را امت یگانه‌ای قرار می‌دهد، ولی همچنان اختلاف می‌ورزند (۱۱۸) مگر کسی که خداوند رحمت آورد، و برای همین آنان را آفریده است}
سؤالی که مطرح می شود این است که آیا خداوند آنها را آفریده تا با یکدیگر در اختلاف باشند؟ پاسخ به سؤال درباره "حکمت خلقت خداوند" را در محکمات کتاب و در این کلام خداوند تعالی می یابید:

{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنْسَ إلا لِيَعْبُدُونِ (56)} 
صدق الله العظيم [الذاريات]{و جن و انس را جز برای آنکه مراعبادت کنند، نیافریده‌ام‌}
اگر این طور است پس مقصود پروردگار عالمیان از این کلام چیست که می فرماید:

{وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} 
صدق الله العظيم [هود:118-119]{ولی همچنان اختلاف می‌ورزند (۱۱۸) مگر کسی که خداوند رحمت آورد، و برای همین آنان را آفریده است،}
ابتدا بیان حق این کلام خداوند را می آوریم که می فرماید:
 {وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ولی همچنان اختلاف می‌ورزند}بیان این اختلاف را در این کلام خداوند می یابیم که می فرماید: {فَرِيقاً هَدَى وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالـَةُ إِنَّهـُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:30]{ جمعی را هدایت کرده؛ و جمعی گمراهی بر آنها مسلّم شده است. آنها شیاطین را به جای خداوند، اولیای خود انتخاب کردند؛ و گمان می‌کنند هدایت یافته‌اند}.


واین یعنی ؛ هدف خلقت همگی آنها محقق نشده و همچنان در اختلافند، -تنها- بخشی
از آن تحقق یافته و آنها کسانی هستند که در زمان برانگیخته شدن رسولان خداوند برای ه[/quote]دایت مردم به راه پروردگار عزیز و حمید ؛ توسط خداوند هدایت شده اند .حال این فرموده خداوند تعالی را می آوریم:
{إِلاَّ مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ} 
صدق الله العظيم [هود:119]
{
مگر کسی که خداوند رحمت آورد، و برای همین آنان را آفریده است،}

و این بنده ای است که خداوند به او رحم نموده تا هدف خلقت بندگان را محقق ساخته است تا اختلافاتشان پیرامون پروردگارشان مرتفع شده و به اذن خداوند مردم را به امتی واحد که در راه راست-صراط مستقیم- بوده و خداوند را بدور از شرک عبادت می کنند تبدیل سازد که برای همین نیز –عبادت پروردگار- آفریده شده اند.

گواه آن فرموده خداوند تعالی است:{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنْسَ إلا لِيَعْبُدُونِ (56)} صدق الله العظيم [الذاريات]{و جن و انس را جز برای آنکه مراعبادت کنند، نیافریده‌ام‌}

بارک الله 
به تو "الموحد"؛ شما از شأن مهدی منتظر آگاه نیستید که محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – بشارت او را به شما داده و ایشان عليه الصلاة والسلام فرموده است: 
[أبشركم بالمهدي يبعث في أمّتي على اختلاف من النّاس، فيملأ الارض قسطاً وعدلاً، كما ملئت ظلماً وجوراً، يرضى عنه ساكن السماء وساكن الأرض، يقسم المال صفاحاً]
[ بشارت مهدی را به شما می دهم که خداوند او را در زمانی که مردم دچار اختلاف شده اند؛ درمیان امت من برخواهد انگیخت؛ و او جهان را همانگونه که پر از ظلم و جور شده؛ از عدل و قسط لبریز خواهد کرد و ساکنان آسمان و زمین از او راضی بوده و مال را با بخشش بسیار تقسیم می کند]
صدق عليه الصلاة والسلام.


این فتوای محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –درباره مهدی منتظر است که شما قدر او را نمی دانید و از راز او آگاهی ندارید.او ملت ها را به ملت وامتی واحد و در راه راست-صراط مستقیم- تبدیل می کند و به این ترتیب به اذن خداوند هدف خلقت مردم محقق می شود و ساکنان آسمان و زمین از او راضی خواهند بود ؛ اما اکثرتا
ن ( شان او را ) نمي دانيد

برادر من "الموحد" بشتاب برای تحقیق رضوان نفس خداوند؛ اما اگر گفتی به هیچ وجه؛ تنها چیزی که برایم اهمیت دارد؛ راضی بودن خداوند از من و وارد کردن من به بهشت و دور ساختن من از آتش است و همین برایم کافی است؛ در این صورت امام مهدی درپاسخت می گوید: پس به اذن خداوند برای تو همینگونه باشد که خداوند خلف میعاد نمی نماید .ولی امام مهدی از برادر "الموحد" سؤالی دارد .می گویم: آیا محبت و دوستی تو نسبت به خداوند شدید است؟ اگر جواب "الموحد" این باشد که : "البته که اینطور است ، من پروردگارم را بیش از تمام مخلوقاتش دوست دارم. امام مهدی در جوابت می گوید: الموحد" فرض کنیم خداوند ترا به بهشت فرستاد ولی پدر یا فرزندان و برادرانت را در آنجا نیافتی. سپس ازآتش جهنم خبر دار شدی و دیدی که آنها در ساحت جهنم فریاد می کشند –که خداوند چنین چیزی را نیاورد-تصور کن چقدر به حال پدر و فرزندان و برادرانت حسرت می خوری و می بینی نفست به شدت متحسر است. اگر "الموحد" جواب دهد که : " من به درگاه خداوند دعا خواهم کرد که آنها را مورد مغفرت خود قرار داده و به آنان رحم کرده و ایشان را به من ملحق سازد و از شدت حزن و حسرتم در مورد پدر و فرزند و برادرانم به درگاه خداوند شکایت می برم؛ شاید که بر من رحم کرده و آنها را از آتش بیرون بیاورد و وارد بهشت نماید".امام مهدی در پاسخت می گوید: اما تو چنین حقی نداری ودر حد تو نیست که چنین کنی؛ می دانی چرا؟ چون تو پروردگارت را که بیش از تو نسبت به پدر و فرزند و برادرانت رحیم است نشناخته ای"اما حق این است که بگویی:"خدایا من از دیدن و شنیدن فریاد پدر و فرزند و برادرانم در آتش حسرت شدید و دردناکی در نفس خود احساس می کنم؛ اگر این شدت حسرت من بر آنان است؛ پس حسرت تو چگونه است که ارحم الراحمینی وبیش از بنده خود بر بندگانت رحمت داری؟"


"الموحد" برتوست که بدانی؛ حسرت خداوند نسبت به بندگانی که در حق خود ظلم کرده اند بسیار بزرگ تر و عظیم تر از حسرت تو برای پدر و فرزند و برادرانت است –اگر که خداوند آنها را به خاطر ظلمشان هلاک گرداند و خدا آن روز را نیاورد - .
تو حق داری که بگویی:"ناصر محمد یمانی؛ آیا برای این امر دلیلی داری یا تو هم از کسانی هستی که ندانسته به خداوند نسبت می دهند؟" پس امام مهدی برهانی آشکار برایت می آورد؛ خودت در این آیات روشن و محکم تدبر کن. خداوند تعالی می فرماید:

{وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (13) إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ (14) قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ (15) قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ (16) وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (17) قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (18) قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ (19) وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ (20) اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ (21) وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (22) أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ (23) إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ (24) إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ (25) قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27) وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]{ و برای آنها، اصحاب قریه را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند؛ (۱۳) هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم (۱۴) امّا آنان –مردم-گفتند شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می‌گویید (۱۵) گفتند پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان به سوی شما هستیم، (۱۶) و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست (۱۷) آنان گفتند ما شما را به فال بد گرفته‌ایم ، و اگر دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (۱۸) (رسولان) گفتند شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسراف کارید (۱۹) و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت ای قوم من! از فرستادگان پیروی کنید (۲۰) از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی‌خواهند و خود هدایت یافته‌اند! (۲۱) من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده می‌شوید؟! (۲۲) آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‌ای برای من ندارد و مرا نجات نخواهند داد! (۲۳) اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود! (۲۴) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید (۲۵)(بعد قتلش)به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند... (۲۶) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌ داشتگان قرار داده است!» (۲۷)و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه بودو ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹) افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}

بعد از تدبر و تفکر؛ مردی را می یابی که آشکارا در برابر مردمش؛ به رسولان پروردگار خود ایمان آورده است و می گوید:
{إِنِّي آمَنتُ بِربّكم فَاسْمَعُونِ}

من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید}

و سپس مردم فوراً او را به قتل می رسانند:

{قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27)}
 صدق الله العظيم، {(بعد قتلش)به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند... (۲۶) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌داشتگان قرار داده است!» (۲۷)}. و اینجا مردی را می یابی که به آنچه که پروردگار به وی عنایت نموده مسرور واز اینکه مورد تکریم خداوند قرار گرفته شادمان است و لذا می گوید: { قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27)} صدق الله العظيم، 
{گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند... (۲۶) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌داشتگان قرار داده است!» (۲۷)}. 
مثل او مثل شهدایی است که از فضلی که خداوند به آنان عطا نموده واز اینکه وارد بهشت شده و ازآتش مصون مانده اند؛ شادمانند. و خداوند تعالی می فرماید :
{وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (170)} 
صدق الله العظيم [آل عمران] 

{هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. (۱۶۹) آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند بشارت می دهند؛ که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت. (۱۷۰)}

وسؤالی که مطرح می شود این است که آیا خداوند در لحظه ی فرستادن آن مرد به بهشت،که به دست قومش کشته شده بود؛ مسرور بود و احساس فرح می کرد؟ تو سرور و شادمانی مرد را می بینی که می گوید:
{ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27)}
 صدق الله العظيم، [یس]
{گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند... (۲۶) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌داشتگان قرار داده است!» (۲۷)}.

سؤال را تکرار می کنم؛ آیا خداوند در آن لحظه در نفس خود شادمان و مسرور است؟ و جواب این است که ؛ با کمال تأسف نمی بینم که پروردگارم همزمان با سرور و شادمانی آن مرد مسرور و شادمان باشد و خداوند تعالی می فرماید
{قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27) وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]{به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند... (۲۶) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‌داشتگان قرار داده است!» (۲۷)و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه بودو ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹) افسوس و حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}


{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} 
صدق الله العظيم [يس] {افسوس و حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس] 
{افسوس و حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}.


در اینجاست که محبان خداوند بعد از خواندن این بیان حق، گریان شده و شیون کنان رو به پروردگارشان کرده ومی گویند:" یا ارحم الراحمین! ما از عظمت تحسر تو نسبت به بندگانت آگاه شدیم با اینکه تو ظلمی به آنان نکرده ای و خودشان در حق خود ظلم کرده اند ؛ ولی علت تحسرت نسبت به بندگانت صفت رحمتی است که در نفس توست و تو ارحم الراحمینی، سزاوار هیچ بنده ای نیست که بیش از تو نسبت به بندگانت رحیم باشد چرا که این تویی که ارحم الراحمینی ولی بندگانت قدر ترا چنان که شایسته است ندانسته اند و حق معرفت و شناخت ترا بجا نیاورده اند" کسی که محبت و عشقش به خداوند بیش از علاقه اش به بهشت و حورالعین باشد؛ در ادامه خواهد گفت:" ای خدای عالمیان؛ من تو را از تمام مخلوقاتت هرچه که هست ومی خواهد باشد؛ بیشتر دوست دارم؛ چگونه در حالی که پروردگار و حبیب من درنفس خود سعید نبوده وبرای بندگانی که به خود ظلم کرده اند؛ متحسراست؛ من می توانم در بهشت سعادتمند بوده و از حور العین لذت ببرم؟"


ای دوست داران و احباب خداوند؛ ای کسانی که حب شان به خداوند بسیار شدیدتر از علاقه شان به بهشت و حور العین است؛ به نام خداوند بزرگ از شما سؤال می کنم؛ بعد از آنکه "عبد النعیم الأعظم" با بیان حق خود از عظیم ترین اسرار کتاب پرده برداشت ؛چگونه می توانید بخاطر رسیدن به هدفی چون رسیدن به حورالعین و بهشت؛ زندگی کنید؛ که ملکی مادی بیش نیستند!! اگر محبت تان به خداوند بسیار بیش از بهشت و حورالعین است؛ چگونه می توانید از بهشت و حورالعین برخوردار شده و لذت ببرید؛ در حالیکه آگاه شده اید که خداوند برای بندگانی که در حق خود ظلم کرده اند متحسر است؟ چگونه می توانید با اینها شادمان و مسرور باشید؛ در حالی که حبیب تان سعید که نیست هیچ ؛بلکه نسبت به بندگانی که بر خلاف تصورشان؛ هایشان در دنیا به باد رفته است ؛خشمگین و متحسر است؟ ای دوست داران و احباب الله راه حل چیست ؟بیایید تا راه چاره را به شما بیاموزم؛ چاره را در فرموده خداوند تعالی می یابید که:

{وَلَوْ شَاءَ ربّك لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً} صدق الله العظيم [یونس:99]{اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مى‌آورند. }

و این برای خداوند دشوار نیست.ممکن است یکی از احباب الله بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:"اما خداوند برای امت هایی که به علت تکذیب رسولان پروردگارشان در حق خود ظلم کرده و به هلاکت رسیده اند؛ متحسر است.گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31)} صدق الله العظيم [يس]" 
{افسوس و حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱)}.

امام مهدی در پاسخ می گوید:خداوند تعالی می فرماید:{عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيراً} صدق الله العظيم [الإسراء:8]

{شايد پروردگارتان بر شما رحمت آورد. و اگر بازگرديد، بازمى‌گرديم و جهنم را زندان كافران ساخته‌ايم.}.

برای همین است که در دورانی که مهدی منتظربر انگیخته می شود؛ خداوند تمام امت هایی که با تکذیب رسولان پروردگارشان برخود ظلم کرده و هلاک شده اند، برمی انگیزد تا ازتمام انسان ها امتی واحد تشکیل شود که خداوند را بدون شرک عبادت کنند؛ نه اینکه مانند دوران برانگیخته شدن رسولان پروردگار – ازاولین نفر تا آخرین شان- در مورد خداوند دچار اختلاف و پراکندگی و دشمنی باشند. مردم همچنان در امر خداوند دچار پراکندگی و اختلاف هستند وگروهی هدایت یافته و گروهی گمراهی برایشان نوشته شده است؛ مگر زمان برانگیختگی مهدی منتظر فرا برسد. او مردم را به امتی واحد تبدیل خواهد کرد که در راه راست-صراط مستقیم- خواهند بود و ساکنان آسمان و زمین از وی رضایت خواهند داشت.این مرتبه و شأن خلیفه خداوند مهدی منتظر است که شما از قدر او اگاه نیستید و از رازش اطلاعی ندارید؛ خداوند به واسطه او امت هایی که در قید حیاتند و مردگانی که در جریان رستاخیز اول ، برانگیخته شده اند را هدایت خواهد کرد و آنها را از فتنه زندگان و مردگان مسیح کذاب حفظ خواهد نمود. مسیح کذاب قصد دارد از رستاخیز اول سوء استفاده کرده و در برابر مردم خروج نماید و ادعا کند مسیح عیسی بن مریم است و خود را پروردگار عالمیان بخواند.او می خواهد به مردم بگوید که روز قیامت فرا رسیده و او پروردگار عالمیان و مالک بهشت و آتش است؛ تا مسلمانان نتوانند او را تکذیب نمایند؛ چون شاهد خواهند بود که مردگان از قبرها خارج شده و در موعد رستاخیز اول شان به دنیا بازمی گردند. راز رستاخیز آنها در رابطه با نابودی سد ذوالقرنین و خروج یأجوج و مأجوج و پادشاه شان یعنی مسیح کذاب شیطان رجیم است.خداوند تعالی می فرماید:
{وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ (95) حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ {وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ (95) حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ (96)} 
صدق الله العظيم [الأنبياء] 
{و حرام است برقریه ای که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند؛) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (۹۵) تا آن زمان که «یأجوج» و «مأجوج» گشوده شوند؛ و آنها از هر پشتی زاد و ولد میکنند. (۹۶)
و خداوند تعالی از زبان ذوالقرنین می فرماید: {قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ ربّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ ربّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ ربّي حَقًّا (98) وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا (99) وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا (100) الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا (101)} صدق الله العظيم [الكهف]

{ گفت: «اين از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مي ‏كوبد؛ و وعده پروردگارم حق است (98) در آن روز (روز عبور سیاره جهنم)، ما آنان را چنان رها مي كنيم كه درهم موج مي ‏زنند؛ و درصوردميده مي ‏شود( کلمه کن فیکون در کالبدها دمیده می شود)؛ و ما همه را جمع مي ‏كنيم(99)در آن روز، جهنم (سیاره عذاب ) را بر كافران عرضه مي ‏داريم(100) همانها که پرده‌ای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایی نداشتند! (۱۰۱)}.

همانا که جهنم به شما نشان داده خواهد شد؛ سیاره عذاب از کنار زمین عبور خواهد کرد و عبور آن در همان روزی است که سد ذوالقرنین منهدم می گردد و یأجوج و مأجوج خروج کرده و رستاخیز اول صورت می گیرد.این نشانه ها یکی پشت سر دیگری می آیند. خروج پادشاه یأجوج و مأجوج مسیح کذاب نیز بدنبال همین حوادث است.این مرد خود را مسیح عیسی بن مریم خوانده و می گوید پروردگار عالمیان است و مسلمانی نیست که پیرو عقیده مسیحیان نگردد و اعتراف نکند که مسیح عیسی بن مریم پروردگار عالمیان است، مسیح کذاب بجزعده بسیار کمی؛ همه شما را دچار فتنه خواهد کرد. اما مسیح کذاب ، خود را مسیح کذاب معرفی نمی کند؛ بلکه با وجود اینکه مسیح عیسی بن مریم نیست؛ اما خود را مسیح عیسی بن مریم واقعی می خواند؛ در حالیکه مسیح عیسی بن مریم حق ندارد سخن ناحق بگوید.این فرد دروغگو مسیح عیسی بن مریم نیست ؛ او شیطان رجیم است که ادای مسیح عیسی بن مریم را در می آورد و برای همین نام مسیح کذاب بر او نهاده شده است. او شیطان رجیم است ای مسلمانان بدانید اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود و مهدی منتظر را برای نجات مسلمانان و تمام مردم از فتنه بزرگ مسیح کذاب بر نمی انگیخت و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود که با برانگیختن مهدی منتظر؛ انسانی که علم بیان فراگیر و شامل قرآن عظیم را به او آموخته تا از آیات محکم قرآن عظیم برایتان دلیل و نشانه بیاورد؛ همگی شما بجز عداه کمی, پیرو شیطان می شدید.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا (80) وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (81) أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (82) وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا (83)} صدق الله العظيم [النساء]

{کسی که از پیامبر اطاعت کند در حقیقت خدا را اطاعت کرده است، و کسی که سرباز زند، تو را برایشان نگهبان (و مراقب) نفرستادیم(80)و آنان (در حضور تو) می گویند:«فرمانبرداریم» و چون از نزد تو بیرون روند؛ گروهی از آنان غیر از آنچه شما (پیامبر)گفته اید را نزد خود نگه میدارند. خداوند آنچه نگاشته اند رامی نویسد. پس از آنان روی بگردان، و بر خدا توکل کن، و او یار و مدافع تو باشد کافی است(81)آیا در قرآن نمی اندیشند؟ اگر از سوی غیر خدا بود(احادیث)، قطعاً اختلاف بسیار(با قرآن) در آن می یافتند(82)و هنگامی که خبری از ایمنی (و پیروزی) یا ترس (و شکست) به آنها برسد آن را شایع می سازند،در حالی که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان باز می گرداندند،از حقیقت امر آگاه می شدند،و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود،جز اندکی،(همگی) از شیطان پیروی می کردید.(83)}


ای علمای امت اسلام و پیروانشان؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، نمی توانم شما را از فتنه مسیح کذاب نجات دهم مگر که کلام غیر قابل تحریف پروردگار عالمیان را که در قرآن عظیم آمده است؛ تصدیق و باور کنید و نسبت به آنچه که برخلاف آیات محکم کلام پروردگار عالم است کافر گردید. برانگیخته شدن من از سوی پروردگار همراه با آوردن کتابی جدید نیست؛ بلکه من شما را به سوی کتاب خداوند قرآن عظیم فرامی خوانم و در موارد اختلاف ؛ حکم خدا را از آیات محکم قرآن عظیم؛ استنباط کرده و به شما می آموزم. خداوند را به حق و یقین به شهادت می گیرم که هدایت نخواهید شد مگر به ریسمان الهی قرآن عظیم چنگ زنید و نسبت به روایاتی از سنت نبوی که مخالف آیات محکم قرآن هستند؛ کافر گردید .علت هم این است که خداوند به شما فتوا می دهد که احادیث سنت نبوی در حقیقت بیان حق آیات قرآن هستند و همچنین به شما می آموزد که قرآن و بیان آن هر دو از جانب خداوندند ؛ اما درمورد حفظ بیان موجود در سنت نبوی و جلوگیری از دستکاری و تحریف آن وعده ای به شما داده نشده است. خداوند به شما در مورد به ظاهر مؤمنانی فتوا می دهد که تظاهر به ایمان داشتن می کنند و مکر و کفر خود را مخفی نگه می دارند . می گویند فرمانبردار خداوند و رسول او هستیم و در مجالس بیان سنت نبوی حاضر می شوند ولی مطالبی را نزد خود پنهان می کنند که رسول الله علیه الصلاةو السلام نفرموده اند.برای همین خداوند به شما امر می کند که احادیث بیان را در معرض قضاوت آیات محکم قرآن قرار دهید. خداوند درمورد قاعده کشف احادیث دروغ و جعلی و یا احادیثی که مطالبی زائد به آن اضافه شده است چنین فتوا می دهد که بعد از سنجش این احادیث با آیات محکم قرآن متوجه اختلاف زیاد آنها با محکمات قرآن خواهید شد؛حتی کاملا برعکس آیات قرآن هستند و علت هم این است که اینگونه احادیث مکارانه شیطانی از زبان اولیاء شیطان یعنی شیاطین بشر نقل شده اند.آنان در ظاهر خود را مؤمن نشان می دهند ولی در باطن کافرند ومکر خود را برای دور کردن مردم از پیروی از قرآن پنهان می سازند.آنان احادیثی را نقل می کنند که بر خلاف ایات محکم قرآن است؛ آیاتی که برای عالم و جاهل روشن بوده و از آیات اساسی و بنیادی کتاب هستند؛ برای همین نیز اگر این احادیث را با قرآن بسنجید؛ متوجه اختلاف فاحش آنها با آیات محکم قرآن خواهید شد بلکه کاملا برعکس قرآن هستند؛ چرا که حق و باطل یکدیگر را نقض کرده و قابل جمع نیستند.لذا خداوند تعالی می فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (81) أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (82) وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا (83)} 
صدق الله العظيم [النساء]

{و آنان (در حضور تو) می گویند:«فرمانبرداریم» و چون از نزد تو بیرون روند؛ گروهی از آنان غیر از آنچه شما (پیامبر)گفته اید را نزد خود نگه میدارند. خداوند آنچه نگاشته اند رامی نویسد. پس از آنان روی بگردان، و بر خدا توکل کن، و او یار و مدافع تو باشد کافی است(81)آیا در قرآن نمی اندیشند؟ اگر از سوی غیر خدا بود(احادیث)، قطعاً اختلاف بسیار(با قرآن) در آن می یافتند(82)و هنگامی که خبری از ایمنی (و پیروزی) یا ترس (و شکست) به آنها برسد آن را شایع می سازند،در حالی که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان باز می گرداندند،از حقیقت امر آگاه می شدند، و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود،جز اندکی،(همگی) از شیطان پیروی می کردید.(83)}


بیایید تا این قاعده را برای یکی از احادیث حق که نکاتی دروغ به آن اضافه شده است؛ بکار گیریم، خواهیم دید که کلمات حق آن با کتاب خداوند مغایرت ندارد؛ اما نکات باطل اضافه شده به حدیث؛ حتما با آیات روشن و محکم قرآن اختلاف خواهد داشت. بیایید تا مشهور ترین حدیث نبوی را با این قاعده بسنجیم، کلماتی که به اصل این حدیث اضافه شده اند را با رنگ قرمز نشان می دهیم:

[ سلوا الله لي الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد، فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة]

[ از خداوند وسیله را برای من طلب کنید؛ وسیله درجه ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت؛ و امیدوارم آن بنده من باشم, هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود].


بیایید تا این حدیث را در معرض قضاوت آیات محکم کتاب قرار دهیم؛ خواهیم دید خداوند به رسول خود امر نکرده است که به مؤمنان دستور دهد تا "وسیله" را به انبیاء واگذارند و صالحان ازآن بگذرند؛ چون "وسیله " رقابت بندگان است بر سر پروردگار و معبود. خداوند تعالی می فرماید: 
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:35]ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا بپرهیزید! و وسیله‌ را برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵)}.

در ابتدای روایت دو حرفی را که –به دروغ- به حدیث اضافه شده می یابیم یعنی (لی) اما محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم – نمی تواند و سزاوار وی نیست که امری غیر از فرمان خداوند را صادر نماید. محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم – فرموده است: : [ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنّة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ]
[ از خداوند وسیله را
طلب کنید؛ وسیله درجه ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت؛ و امیدوارم آن بنده من باشم].پایان حدیث حق و اضافات آن را به حق درهم کوبیده و دور می اندازیم.

محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم راست گفت که: [ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ] [ از خداوند وسیله راطلب کنید؛ وسیله درجه ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت؛ و امیدوارم آن بنده من باشم] صدق عليه الصلاة والسلام.

و این بیان حق این فرموده خداوند تعالی است:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُواإِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} 
صدق الله العظيم [المائدة:35]{ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا بپرهیزید! و وسیله‌ را برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵)}.


حال به سراغ مطلب دروغ دیگری می رویم که در آخر به حدیث اضافه شده است :

[فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة

هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود].

از آنجا که این مطلبی دروغ است که به حدیث اضافه شده؛ نه تنها حتما با آیات محکم قرآن عظیم؛ اختلاف بسیار فاحشی خواهد داشت؛ بلکه کاملا مغایر خواهد بود. خداوند به رسول خود فرمان داده است که به مردم هشدار داده و به آنها بگوید:خداوند تعالی می فرماید:{وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}صدق الله العظيم [الأنعام:51]{ و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او [= خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!}.

پس چگونه ممکن است رسول الله بگوید :
[فمن سأل الله لي الوسيلة حلت عليه شفاعتي يوم القيامة
]
[ هرکس از خداوند طلب نماید تا مقام وسیله به من عنایت گردد؛ شفاعتم در روز قیامت بر وی حلال خواهد بود] 
و با فرمانی که خداوند برای هشدار دادن به مردم و آگاه نموده آنان از این امر که به جز پروردگار ولی و شفیعی ندارند؛ صادر کرده است؛ مخالفت ورزد؛ آیا فکر نمی کنید؟

برایتان روشن شد؛ مطلب دروغی که به حدیث حق اضافه شده با فرمانی که خداوند در آیات محکم کتابش به شما می دهد تناقض دارد و شما-با باور کردن آن- از مشرکان شده و رقابت برای قرب به خداوند و پروردگار عالمیان را رها کرده اید. ای مسلمانان شما از جمله بندگانی نیستید که برای قرب بیشتر به خداوند رقابت می کنند؛ در حالی که تمام بندگان صالح خداوند از فرشتگان گرفته تا انسان ها و جنیان برای رسیدن به آن در رقابتند. تمام بندگان هدایت شده خداوند که در آسمان ها و زمین هستند چه فرشتگان و چه جن و انس برای رسیدن به "وسیله "و قرب بیشتر به خداوند به سختی با یکدیگر رقابت می کنند و از آنجا که خداوند صاحب آن مقام را مشخص نکرده و هویت آن بنده مجهول مانده است؛ هر بنده ای امیدوار است او به آن مقام برسد . شایسته بندگان نیست که یکدیگر را برای رقابت در راه قرب خداوند بر خود ارجح بدانند و این فضل را به دیگران واگذارند. این عبادت تمام انبیاء و رسولان خداوند و تمام جنیان و انسان هایی است که پیرو آنان هستند واز روش آنان تبعیت می کنند؛ و خداوند در آیات محکم کتاب خود چگونگی عبادت پروردگار را به بندگان آموخته است:

:{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عذابه إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}صدق الله العظيم [الإسراء:57]{ آنان خود به درگاه خدا وسیله رامی‌جویند، تا که مقرب‌تر باشد؟ و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند،} 

اما به علت دروغی که شیاطین بشر به محمد رسول الله نسبت داده اند؛ امت او راه راست-صراط مستقیم- را گم کرده و از مطلبی غیر از فرموده خداوند و رسولش پیروی کرده اند. برای همین خداوند فرمان خود را در آیات محکم کتاب بیان نموده تا عالم و جاهل امت آن را بدانند:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُواإِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} 
صدق الله العظيم [المائدة:35]{ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا بپرهیزید! و وسیله‌ را برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵)}.

برای همین محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم – فرموده است: :[ سلوا الله الوسيلة فإنها درجة في الجنّة لا تنبغى إلا لعبد من عباد الله، وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد ] صدق عليه الصلاة والسلام[ از خداوند وسیله راطلب کنید؛ وسیله درجه ای از بهشت است که تنها به یک بنده تعلق خواهد گرفت؛ و امیدوارم آن بنده من باشم]


دانستید که صاحب این مقام مشخص نیست و خداوند نه به رسولان خود نام او را خبر داده است و نه کسی از بندگانش 
را که در آسمان ها و زمین اند از نامش آگاه کرده است تا همه بندگان خداوند در آسمان ها و زمین برای نزدیک تر شدن به پروردگار و معبودشان با یکدیگر رقابت کنند لذا رقابت برای قرب به خداوند مانع آن می شود که کسی از بندگان نسبت به خداوند شرک بیاورد.اما دروغ و افترا وتعظیم و مبالغه ناحق در باره انبیاء باعث شرک به خداوند و گمراهی شدیدی خواهد شد؛آیا فکر نمی کنید چرا خداوند مشخص ننموده است صاحب آن مقام که نزدیکترین درجه به خداوند رحمن است کیست؟!

ممکن است یکی از علمای امت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" اما ناصر محمد یمانی؛ یعنی ممکن است یکی از علمای امت و یا مسلمانانی که پیرو آنها هستند بتوانند به این فوز نائل گردند؟" مهدی منتظر در پاسخ به این سؤال می گوید:

برادر گرامی؛ برتوست بدانی که برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست،{ اشاره به آیه کریمه: وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾ سوره النجم} و هر کس در گرو اعمال خویش است { اشاره به آیه کریمه:كُلُّ امْرِ‌ئٍ بِمَا كَسَبَ رَ‌هِينٌ ﴿٢١﴾ سوره الطور} واگر به این مقام والا هم نائل نشوید؛ بازهم به فوزی بسیار عظیم دست یافته اید چراکه به خاطر رقابت و تلاش برای قرب به خداوند شرک را پشت سرگذاشته و بندگان خداوند را بجای او مورد تعظیم قرار نداده اید و خداوند شما را از آتش در امان نگه داشته و وارد بهشت خود خواهد کرد. حکمت پروردگار عالمیان برای پنهان کردن نام بنده ای که به این مقام عالی نائل خواهد شد ؛ چنین ثمره ای دارد تا باعث شود تمامی بندگان خداوند در آسمان و زمین بر سر پروردگار و معبودشان با یکدیگر رقابت نمایند؛ و هر مسلمانی ممکن است بتواند برنده آن باشد و صحابه محمد رسول الله با محمد رسول الله إلى ربّهم صلّى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً برای رسیدن به این فوز رقابت می کردند.

برای همین خداوند تعالی به نبی خود می فرماید :
{وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (28) وَقُلِ الحقّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (29)}
صدق الله العظيم [الكهف]

{و همیشه نفس خویش رابا آنان که صبح و شام خدای خود را می‌خوانند ، و رضای او را می‌طلبند شکیبایی ده، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کرده‌ایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن (۲۸) بگو: «این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپرده‌اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان می‌کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است! (۲۹)}
آنان صحابه ربانی محمد رسول الله - صلّى الله عليه وعليهم وسلم تسليماً – هستند که همراه نبی خود بر سر پروردگارشان رقابت می کردند.


ای امت اسلام من در برابر باطل بسیار سکوت کردم تا اینکه حقی که در سینه ام بود؛ عرصه را بر من تنگ کرد و همانا که علت سکوت من؛ ترس از به فتنه افتادن انصاری بود که هنوز خداوند آنها را برای خود خالص نکرده است و هنوز کاملا تطهیر نشده اند. گفتم در حق آنها ارفاق کنم وآرام آرام پیش روم تا قلبشان به یقین برسد. ولی خداوند
 در رویا مرا مورد عتاب شدید قرار داد و محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در رویا به من فرمود: 

ای مهدی منتظر؛از خدا بترس و از سنت حق من که در آیات محکم کتاب آمده است دفاع کن؛ به خداوند قسم که محمد رسول الله؛ به جز اوامر خداوند که در آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم آمده اند؛ دستور دیگری به آنها نداده است و خداوند بین من و آنها شاهد است و هم چنین امام مهدی که از آنها دعوت می کند تا حکمیت کتاب خداوند در میان شان را پذیرفته و به حکم خداوند گردن نهند {وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}{و کدام حکم از احکام خدا برای اهل یقین نیکوتر خواهد بود}
ــــــــــــــــــــــ

پایان رؤیای حق

اما خدارا به شهادت می گیرم و شهادت خداوند کافی است که خداوند رؤیای جدم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – را دلیلی برای تصدیق من قرار نداده است و همانا که شیطان در رؤیای صالحه خود را به صورت محمد رسول الله در نمی آورد؛همچنین از کجا می دانید شاید ناصر محمد یمانی از مدعیان مهدیونی است که گرفتار مس شیطان شده اند؛ از کجا می دانید ممکن است ناصر محمد یمانی دروغ بگوید. بر شماست ؛ برشماست که در مورد اطمینان به درستی مردم در امر دین خداوند بسیار دقت کنید؛ هرچقدرهم که به فرد اطمینان داشته باشید؛ و نباید او را تصدیق کنید مگر به این نتیجه برسید که خداوند او را از نظر علوم قرآنی بر همه شما فزونی داده و هرکس که با کتاب خداوند با او گفتگو می کند؛ با دلایلی که ازآیات محکم کتاب برایتان می آورد؛ مغلوب او می گردد. من انذار دهنده ای هستم که آشکارا با بیان حق قرآن عظیم شما هشدار می دهم که پیرو چیزهایی نباشید که پروردگار عالمیان دانشی درباره آنها به شما عطا نکرده باشد .

ای طلاب علوم –دینی- خداوند به شما امر نموده است تا قبل از پیروی از هر عالمی، از عقل خود استفاده کنید تا دریابید آیا وی از نظر علمی شایسته است و دلایل قاطعی دارد. در این امر تفکر کنید که آیا علوم او حقاً از سوی پروردگار عالمیان است و عقل و منطق آنها را می پذیرد؟ که اگر از نزد خداوند نباشد؛ خواهید دید از نظرعقل و منطق قابل قبول نخواهد بود؛ به شرطی که شما درست اندیشه کنید.خداوند تعالی می فرماید: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}صدق الله العظيم [الإسراء:36]{هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند.}


آیا علت گمراه شدن تان از راه راست-صراط مستقیم- چیزی بجز پیروی کورکورانه و بدون تدبر و تفکر است؟ اما شما –بجای تدبر و تفکر- به این زعم که افراد قابل اعتماد( ثقات) احادیث را نقل کرده اند؛ از روایاتی که بر خلاف آیات محکم کتاب خداوند هستند،پیروی می کنید.آیا شدت اعتماد تان به آنها بیش از اعتمادتان به حدیث خداوند است که در آیات محکم کتابی که از تحریف محفوظ است؛ آمده اند؟ البته من به مورد وثوق بودن هیچ یک از صحابه 
محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – شک نمی کنم، چون شیاطین بشر که به دروغ از محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – روایت نقل می کنند؛ می توانند حدیث دروغ خود را به یکی از صحابه گرانقدر نسبت دهند ؛ همچنان که به نبی صلّى الله عليه وآله وسلّم، نسبت دروغ می دهند. لذا من به راویان حدیث خرده نمی گیرم؛ بلکه از روایت دروغ ایراد گرفته و آیات محکم کتاب خداوند را بر سرآن می کوبم و اگر حدیث باطل باشد؛ برایتان روشن می گردد که محمد رسول الله و صحابه گرانقدر ایشان که صلى الله عليهم وسلم تسليماً،آن را نگفته اند. من امام مهدی ایراد گرفتن و طعن زدن به راویان احادیثی که دروغ بودن آنها را ثابت می کنیم را بر انصارم حرام می کنم.احادیثی که ثابت می کنیم به دروغ از شیاطین بشر که تظاهر به ایمان کرده و کفر خود را از رسول الله -که صلوات خداوند بر جدم باد-و صحابه گرانقدری که با جان ودل با ایشان بودند، پنهان می کردند.اما خداوند از کار این شیاطین که تظاهر به ایمان کرده و کفرشان را مخفی می کردند و بسیاری از صحابه محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم آنها را نمی شناختند؛ آگاه است .گواه آن فرموده خداوند تعالی است :{وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ}صدق الله العظيم [الأنفال:60] 
{ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!.}

اما مقصود خداوند از این فرمایش:{وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ}صدق الله العظيم [الأنفال:60]{ و گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آنها را می‌شناسد!}

آنها منافقانی هستند که در باطن کافرند امابه ظاهر خود را مؤمن نشان می دهند تا تصور کنید از شمایند؛ اما از شما نیستند.گواهی بر فرموده خداوند تعالی :{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ (8) يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ (9)}صدق الله العظيم [البقرة]{گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند. (۸) می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند. (۹)}از کسانی که خداوند در باره شان می فرماید:
{وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ (14) اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (15) أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ (16) مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ (17) صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ (18)}
صدق الله العظيم [البقرة]{و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» و هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط مسخره می‌کنیم!» (۱۴) خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند. (۱۵) آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند. (۱۶)آنان همانند کسی هستند که آتشی می افروزند ، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند آن را خاموش می‌کند؛ و در ظلمات آنها را رها می‌سازد. (۱۷) آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا بازنمی‌گردند! (۱۸)}از کسانی که خداوند در باره شان می فرماید:إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ (1) اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (2)}صدق الله العظيم [المنافقون]

{هنگامی که منافقان نزد تو آیند می‌گویند: «ما شهادت می‌دهیم که یقیناً تو رسول خدایی!» خداوند می‌داند که تو رسول او هستی، ولی خداوند شهادت می‌دهد که منافقان دروغگو هستند (۱) آنها سوگندهایشان را سپر ساخته‌اند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهای بسیار بدی انجام می‌دهند! (۲)}

وخداوند به شما یاد می دهد که آنان چگونه مردم را از راه خداوند و پیروی از قرآن عظیم بازمی دارند؛ آنها در مجالس بیان احادیث نبوی حضور یافته و سپس از راه تحریف بیان سنت نبوی؛ تلاش می کنند قرآن را تحریف نمایند،چراکه خود قرآن از تحریف محفوظ است .خداوند تعالی می فرماید: :{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا (81) أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (82)}صدق الله العظيم [النساء]

{و آنان (در حضور تو) می گویند:«فرمانبرداریم» و چون از نزد تو بیرون روند؛ گروهی از آنان غیر از آنچه شما (پیامبر)گفته اید را نزد خود نگه میدارند. خداوند آنچه نگاشته اند رامی نویسد. پس از آنان روی بگردان، و بر خدا توکل کن، و او یار و مدافع تو باشد کافی است(81)آیا در قرآن نمی اندیشند؟ اگر از سوی غیر خدا بود(احادیث)، قطعاً اختلاف بسیار(با قرآن) در آن می یافتند(82)} و این نیزبدان جهت است که اگر تعقل کنید در می یابید که بیان قرآن نمی تواند با آیات محکم آن مغایرت داشته باشد.


ای علمای امت اسلام؛ ای حجاج بیت الله الحرام؛ ما از چیزی برایتان حجت می آوریم که خداوند از آن از شما سؤال خواهد کرد؛چراکه قرآن عظیم حجت حق خداوند در برابر شماست.گواه از فرموده خداوند تعالی:

{وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ} 
صدق الله العظيم [الزخرف:44]{ و این مایه یادآوری تو و قوم تو است و (از آن) سؤال خواهید شد.}

چراکه قرآن از تحریف محفوظ نگه داشته شده است و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ} 
صدق الله العظيم [الحجر:9]{ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع حافظ آنیم!}

و تنها کسانی از ذکر پیروی کرده و خواهند کرد که در پنهان از خداوند خشیت دارند؛ به آنها از جانب پروردگارشان بشارت مغفرت و اجری کریم ده. گواه ان فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس:11]
تو فقط کسى را انذار می ‏کنى که از اين يادآورى (الهى) پيروى کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنين کسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده!

ای امت اسلام؛ ای حجاج بیت الله الحرام؛ خلاصه دعوت مهدی منتظر همان خلاصه دعوت تمام رسولان خداوند است.

گواه آن فرموده خداوند تعالی است :
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}
صدق الله العظيم [الأنبياء:25]

{ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید}


چگونه ممکن است کسی که از بندگان جن و انس خداوند دعوت می کند برای رسیدن به قرب پروردگار و معبود؛ با یکدیگر رقابت کنند؛ می تواند گمراه باشد؟ 
او پاک و برتر است و بسیار برتر و منزه‌تر! درمورد انبیاء و مهدی منتظر مبالغه نکنید؛ همانا که ما مانند شما بندگان خداییم و شما نیز همان حقی را نسبت به پروردگارتان دارید که انبیاء و مهدی منتظر دارند وهرکس که می خواهد در پیشگاه خداوند گرامی و مکرم باشد؛ باید از متقین پروردگار عالمیان باشد وچیزی را با خداوند شریک نگیرد و بگوید:

"خداوندا؛ من بنده توام که مرا برای عبادت کردنت آفریده ای؛ خدایا تو را شاهد می گیرم که من به جمع بندگانی که در راه پروردگار و معبودشان رقابت می کنند می پیوندم تا عبادتم برای پرووردگارم همانند عبادت اولیائت باشد که در آیات محکم کتاب خود درباره شان فرموده ای:{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ} صدق الله العظيم 
{ آنان خود به درگاه خدا وسیله رامی‌جویند، تا که مقرب‌تر باشد؟ و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند،} 
چگونه می شود از آنان نباشم؟که اگر از آنان نباشم؛ گمراهم که بعد از حق چیزی به جز گمراهی وشرک به خداوند نمی ماند و پناه برخدا از شرک که شرک ظلم عظیمی است."

اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
الداعي إلى الصراط المستقيم خليفة الله في الأرض عبد النّعيم الأعظم الإمام ناصر محمد اليماني

تعليقات فيسبوك
0 تعليقات بلوجر

0 التعليقات لــ "پاسخ های امام به یکی از اعضای القاعده "الموحد" پیرامون اصول جهاد اسلامی (8)"