پاسخ های امام به یکی از اعضای القاعده "الموحد" پیرامون اصول جهاد اسلامی (2)

Unknown 0 تعليق 5:38 ص


- 2 -الإمام ناصر محمد اليماني
03-
01-2010, 10:34 PM


بسم الله الرحمن الرحيم،والصلاة والسلام على خاتم الأنبيّاء والمُرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
آنچه که در زیر می آید از بیانات مهمان ما "الموحّد " اقتباس شده است:

 در برابر زعیمی که بدعت گر و فریبکار است و مطالب را تغییر داده و طول و تفصیل داده و می پیچاند و اندیشه کرده و نقشه می ریزد سؤالی می کنم . وای بر تو؛ خداوند از آنچه که ظالمان انجام می دهند غافل نیست.آیا به جز خداوند معبودی دارید؛ یا از غیر خداوند عزت می جویید؛ یا چیزی بجز آنچه که بر رسول الله سید و نبی هاشمی محمد بن عبدالله نازل شده از نزد خدا به شما رسیده , و از ترس آن خود را مسلمان می خوانید..
شما از خواسته خداوند بسیار دورید و آن چه را كه خداوند امر به صله آن نموده قطع مي كنيد شما می دانید چقدر از آیات قرآن را بر اساس میلتان تفسیر کرده و چقدر احادیث نبوی را تغییر داده و چقدر سخنان و احکام و سنن را عوض کرده اید و تعصب و غرور شما را به گناه کشانده است واگر به شما بگوییم تقوا کنید, چنین نمی کنید و خودتان نیز در امر خود شک دارید؛ وبه آنچه که دارید یقین ندارید.بگو عمل کنید تا خداوند و مردم عملتان را ببینند...اگر چنین نیست پس چرا این بیان را حذف کرده و چرا صاحب امر به آن پاسخ نمی دهد؟
او به من پاسخی نمی دهد؛ هربار که چیزی مي نويسم ؛ سخنانی را مطرح می کند که از جانب خداوند دلیلی برایشان فرستاده نشده است و چیزی از رسول الله درباره آن به ما نرسیده و ما پیش از این؛ از نبی الله محمد بن عبدالله چیزی در این باره نشنیده ایمكه اين از علایم ظهور و قیامت است و این فتنه بزرگی است که او بدعت گذاشته و خداوند و رسولش دلیلی برای آن نیاورده اند.این ها تنها استنباطات او از جانب خودش است و آیات را بر اساس آنها تفسیر می کند و تصور می کند صاحب علم کتاب است.به رغم اینکه تفاسیر زیادی می آورد که با حق مطابقت دارند و به ظاهر حق اند؛ اما در واقع مخالف حق اند إنا لله وإن إليه راجعون، وبالله التوفيق

پایان نقل قول

امام مهدی در پاسخ می گوید: آیا جز این است که ناصر محمد یمانی مسلمانان ؛ اهل کتاب و تمام مردم را به سوی کلامی که بین همه ما یکسان است(كلمة سواء بیننا) فرا می خواند ، که جزالله کسی را به خدایی نخوانده و بدون شرک او را عبادت کرده و بپرستیم؟ آیا به همین دلیل ناصر محمد یمانی را از ظالمانی خوانده ای که گمراهند؟!! شما در پایگاه اینترنتی ما نام "الموحد"را برای خود انتخاب کرده ای پس چرا بر خلاف نامت عمل کرده و ناصر محمد یمانی را ظالم می دانی ؟آیا ناصر محمد یمانی همگی را به سوی كلمه توحيد که در میان تمام عالمیان و مردم مشترک است و مطابق با دعوت حقی است که از جانب تمام رسولان آمده، فرانمی خواند! گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که :
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدُونِ (25 ﴾}
صدق الله العظيم [الأنبياء]
{و ما هیچ رسولی را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کردیم که به جز من خدایی نیست، پس مرا به یکتایی پرستش کنید}پس چرا حکم می کنی که ناصر محمد یمانی ظالم است؟ ای برادر گرامی خداوند از تو درگذرد و مرا و تورا و تمام مؤمنین را مورد غفران قرار دهد.
فتوی هم داده ای که ناصر محمد یمانی قرآن را بر طبق خواسته و هوای خود تفسیر می کند!! امام ناصر محمد یمانی در پاسخ شما می گوید: متهم تا زمانی که با دلیل روشن ، اتهامش ثابت نشده باشد بی گناه است؛ لذا مطلوب این است که با برهانی روشن ، افترایی را که به امام ناصر محمد یمانی زده ای ثابت کنی. همان امامی که قرآن را با بیاناتی که برگرفته از خود قرآن است روشن می نماید و تفسیر او بر اساس حدس وگمان نیست، چرا که گمان جای حق را نمی گیرد . پس ای "الموحد" گوش کن که چه به شما می گویم، قسم به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست، اگر تمام علمای مسلمان و نصاری و یهود بر سر این میز گفتگو حاضر شوند تا با ناصر محمد یمانی بر سر قرآن بحث کنند؛ تنها نتیجه چیرگی و برتری امام ناصر محمد یمانی برآنها خواهد بود. پیروزی که به اذن خداوند وبا دانش قاطع او- امام- از آیات محکم قرآن عظیم رقم می خورد،خداوند رحمان بیان حق قرآن را با وحی تفهیمی به قلب من آموخته است . علم من وسوسه شیطان رجیم نیست ، من برای شما برهان ها را از خود همین قرآن می آورم . این دلایل از مغز من نیست؛از خود من نیست ؛ بدون داشتن آگاهی از جانب خداوند رحمان هم نیست که اگر چنین باشد علمی بیهوده و حاصل وسوسه شیطانی است.
لذا من برای تو و تمام مسلمانان در باره جهاد در راه خداوند رب العالمین با صدق چنین حکم می دهم :

1جهاد در راه خدا که برای "دعوت به سوی خداوند" است، ما از جانب خداوند دستور نداریم تا مردم را مجبور کنیم ایمان بیاورند؛ وظیفه ما ابلاغ و دعوت بوده و حساب –مردم- با خداوند است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإنّما عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ}
صدق الله العظيم [الرعد:40]
{ و اگر ما بر تو برخی از آن وعده عذابی که به کافران دادیم پدیدار کنیم یا آنکه تو را به دیدار آخرت بریم، به هر حال بر تو تبلیغ (حکم خدا) و بر ما حساب (خلق) است}2- جهاد در راه خداوند که برای "برقراری حدودی است که در آیات محکم کتاب "آمده است که در این حالت هیچ راهی نداشته و ملزم به انجام آن هستید، پس هرکس که حدود خداوند را زیر پا بگذارد بر خود ستم نموده است و اجرای حد خداوند در مورد مسلمان و کافر یکسان است چرا که خواسته خداوند این است که از ظلم انسان بر انسان جلوگیری کرده و به ظلم بنده به بنده خاتمه دهد . خداوند درصورت عدم انجام اين نوع جهاد شما را ملامت (سوال ) نمي كند مگر اينكه در زمين به شما تمكين داده باشد .گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأرض أقاموا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}
صدق الله العظيم [الحج:41]{آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و عاقبت کارها به دست خداست.}
با کمال تأسف نا آگاهی مسلمانان از اصول جهاد باعث شده تا علاوه بر تحریفاتی که یهودیان به اسلام نسبت می دهند؛ خودمسلمانان نیز باعث شوند دین شان در نگاه جهانیان زشت جلوه گردد.وحسبي الله ونعم الوكيل ...
ای "الموحد" آیا انتظار داری امام مهدی به کافرانی که به جنگ با دین ما برنخاسته اند، اعلان جنگ کند؟پناه برخدا که از جاهلان باشیم. مگر می شود از تو پیروی کرده و از فرمان خداوند درآیه های محکم کتابش سرپیچی کنیم؟
{لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ يحبّ المُقْسِطِينَ}
صدق الله العظيم [الممتحنة:8]
{ خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست می‌دارد.}ای برادر گرامی "الموحد"، خدا ترا هدایت کرده و مورد غفران قرار دهد و امام مهدی و تمام مسلمانان را نیز مورد مغفرت خود قرار دهد. به درستی که جهاد در راه خداوند، همان گونه که در بالا به حق فتوا دادیم، به دو صورت است :
3جهاد در راه خداوند بصورت دعوت به سوی پروردگاراست و بر اساس بصیرتی است که خداوند در قرآن عظیم نهاده است. لذا ما با –بیان حق-قرآن عظیم شب وروز با مردمان جهاد می کنیم.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{فَلَا تُطِعْ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كبيراً }
صدق الله العظيم [الفرقان:52]
{پس تو هرگز تابع کافران مباش وبا بصيرت (بر اساس) قرآن با آنان سخت جهاد کن. }گواه دیگر آن فرموده خداوند تعالی است که :
{قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ على بصيرةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْركِينَ }
صدق الله العظيم [يوسف:108]
{ بگو: طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت (قرآني ) دعوت کنیم، و خدا را از شرک و شریک منزه دانم و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورم.}
لذا پذیرفتن هدایت با خود آنهاست .ما تنها آنچه را که خداوند نازل فرموده به آنان ابلاغ می کنیم، باشد که از خدا پروا نمایند. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ للنّاس مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}
صدق الله العظيم [النحل:44]{و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی شاید اندیشه کنند.}و گواه دیگری از فرمایش خداوند تعالی که :
{فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿٢٦﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ‌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾}
صدق الله العظيم [التكوير]
{ پس به کجا می‌روید؟! (۲۶) این قرآن چیزی جز تذکّری برای جهانیان نیست، (۲۷) برای کسی از شما که بخواهد راه مستقیم در پیش گیرد! (۲۸)}
شایسته نیست که این جهاد با شمشیر صورت گیرد و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{ادْعُ إِلَى سَبِيلِ ربّك بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ ربّك هُوَ أعلم بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أعلم بِالْمُهْتَدِينَ (125) وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلأنّ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126) وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127) إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتقوا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)}
صدق الله العظيم [النحل]
{ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است. (۱۲۵) و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها بمقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید! و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است. (۱۲۶) صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه‌های آنها، در تنگنا قرار مگیر! (۱۲۷) خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کرده‌اند، و کسانی که نیکوکارند. (۱۲۸)}می دانید چرا خداوند به ما امر نفرموده که مردم را به زور شمشیر وادار به ایمان کنیم؟ چون پروردگارتا زمانی که مردم از ته قلب و خالصانه به خدا رو نکرده و نمازشان را تنها به خاطر او برپانکنند، ایمانشان را نخواهد پذیرفت . ایمان و نماز آنها باید از ترس پروردگار عالمیان باشد نه کس دیگر. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
إنّما يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخر وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}
صدق الله العظيم [التوبة:18]
{ مساجد خدا را تنها کسی آباد می‌کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهی از هدایت‌یافتگان باشند.}
ایمان و نماز آنها اگر از ترس مسلمانان باشد مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد؛ نه ایمانشان، نه نمازشان و نه زکاتشان، چرا که در باطن کافرند و قضیه آنها مانند منافقین است و خداوند به علت اینکه به ظاهر ایمان آورده ولی باطناً کافرند اعمالشان را نمی پذیرد و خداوند تعالی می فرماید:
{ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْ‌هًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٣﴾ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُ‌وا بِاللَّـهِ وَبِرَ‌سُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِ‌هُونَ ﴿٥٤﴾}
صدق الله العظيم [التوبة]
{ بگو: «انفاق کنید؛ خواه از روی میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمی‌شود؛ چرا که شما قوم فاسقی بودید!» (۵۳) هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‌آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‌کنند مگر با کراهت! (۵۴)}بنابراین اجبارمردم برای ایمان آوردن به خداوند رحمان فایده ای ندارد چراکه اگر ایمان و نمازشان از ترس مسلمانان باشد؛ مورد پذیرش خداوند قرار نمی گیرد. به همین جهت خداوند به مجاهدان راه خدا فرمان نمی دهد تا مردم را به اجبار مؤمن کنند، بلکه امرخداوند به ما این است که با حکمت و پندهای نیکو و روشن ساختن این نکته که این دین رحمتی برای عالمیان است ، آنها را قلباً در باره حقانیت دین خداوند قانع نماییم . فرمان خداوند این نیست که خون آنها را ریخته و آنها را مورد ظلم قرار بدهیم یا اموال آنها گرفته و آنها را بکشیم و زن و فرزندانشان را به اسارت بگیریم؛ مگر اینکه با دین ما بجنگند و ما را از دیارمان بیرون کنند .دراینجاست که خداوند فرمان جنگ و قتل آنها و همچنین وعده نصرت بر آنها را به ما داده است . پس اموال و زنان و فرزندان آنها را به عنوان غنیمت بر ما حلال نموده است چرا که به ما تعدی کرده و به جنگ دین ما آمده اند.در اینجاست که ما فرمان خداوند در آیات محکم کتابش را استجابت میکنیم. زمانی که خداوند تعالی می فرماید:
{ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿١٩٠﴾}
صدق الله العظيم [البقرة] 
{ و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد}این نوع ازجهاد با کافران، قبل از تمکن شما بر زمین است و در صورتی که آنها با شما وارد جنگ شده و بخواهند مانع شوند تا در راه دین تبلیغ کنید بر شما واجب میگردد.اما بعد از تمکن بر زمین، خداوند به شما فرمان می دهد که حدود الهی را در جهان جاری سازید(مترجم : یعنی جهاد شما در راه برقراری حدود خداوند خواهد بود) و اگر کسی فارغ از اینکه مسلمان باشد یا کافراقدام به قتل بی گناه کند؛ حد خداوند برای قاتل کافر یا مسلمان فرقی با هم ندارد. حد خداوند برای مسلمان و کافر یکی است.
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر مسلمانی به ناحق کافری را به قتل برساند؛ آیا باید حد خداوند را برای مسلمان اجرا نمود؟ جواب در آیات محکم کتاب آمده است و خداوند تعالی می فرماید:
{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأرض فكأنّما قَتَلَ النّاس جَمِيعًا}
صدق الله العظيم [المائدة:32]
{هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است}در این حالت امام مهدی بر اساس حکم حق خداوند به "قتل مسلمان قاتل" حکم خواهد داد چرا که به ناحق کافری را بدون اینکه به او تعدی کرده باشد و فقط به جرم کفر کشته است! در کتاب خداوند چنین عملی به مثابه کشتن تمام انسا نها اعم ازمسلمان و کافراست.همچنین اگر کافری مسلمانی را بکشد حد حق خداوند را در نظر گرفته و حکم به کشتن او می دهیم، تا عبرتی برای مفسدین فی الأرض باشد. در آیات محکم کتاب حد خداوند برای مفسدین فی الأرض، چه مسلمان باشند چه کافر فرق ندارد. این هم از آن جهت است که مانع آن شویم انسان در حق انسانی که برادر اوست، ظلم نماید. انسان مختار است به خداوند رحمان ایمان بیاورد-یا نیاورد-. خداوند به ما دستور نمی دهد که مردم را تحت فشار قرار دهیم تا مؤمن شوند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(256)}
صدق الله العظيم [البقرة]
{در قبول دین، اکراهی نیست. راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.}ولی آیا این بدان معنی است که مابعد ازتمکين بر زمین، اجازه می دهیم تا مفسدین فی الأرض که به مردم تعدی می کنند،هرکاری می خواهند انجام دهند؟.هیهات .خداوند تعالی می فرماید:
{وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّ‌بَا قُرْ‌بَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ‌ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٢٧﴾ لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ ۖ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ رَ‌بَّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٨﴾ إِنِّي أُرِ‌يدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ‌ ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿٢٩﴾ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ ﴿٣٠﴾ فَبَعَثَ اللَّـهُ غُرَ‌ابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْ‌ضِ لِيُرِ‌يَهُ كَيْفَ يُوَارِ‌ي سَوْءَةَ أَخِيهِ ۚ قَالَ يَا وَيْلَتَىٰ أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَـٰذَا الْغُرَ‌ابِ فَأُوَارِ‌يَ سَوْءَةَ أَخِي ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ ﴿٣١﴾مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ‌ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْ‌ضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُ‌سُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرً‌ا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْ‌ضِ لَمُسْرِ‌فُونَ ﴿٣٢﴾ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِ‌بُونَ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْ‌ضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْ‌جُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْ‌ضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَ‌ةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿٣٣﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُ‌وا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿٣٤﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥﴾}
صدق الله العظيم [المائدة]
{ و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب انجام دادند؛ امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد؛ (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!» (برادر دیگر) گفت: «خدا، تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد! (۲۷) اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم! (۲۸) من می‌خواهم تو با گناه من و خودت بازگردی و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران! (۲۹) نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ (سرانجام) او را کشت؛ و از زیانکاران شد. (۳۰) سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) می‌کرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و پشیمان شد. (۳۱) به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند. (۳۲) کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنندفقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا دست و پای آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا ازسرزمین خود بیرون شوند (منظور تبعيد از شهر مجازات زندان است ). این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. (۳۳) مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند؛ پس بدانید (خدا توبه آنها را می‌پذیرد؛) خداوند آمرزنده و مهربان است. (۳۴) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! وبرای تقرب به اووسیله را بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!}ای مجاهدان –بدانید- خداوند اجازه نمی دهد انسان بدون اینکه قتلی انجام داده باشدو تنها به دلیل کافر بودن به خدا به قتل برسد و کسی که مرتکب چنین عملی شود، مانندآن است که تمام مردم –کافر و مسلمان – را کشته باشد.از خدا بترسید و از خلیفه خداوند امام مهدی پیروی کنید. خداوند مرا عامل فساد در زمین و خونریزی بناحق، قرار نداده است و به من اساس و اصول جهاد در راه خداوند را آموخته است. اما شما بین جهاد در راه خداوند که عبارت است از دعوت مردم به او و جهاد در راه خداوند برای اجرای حدود او فرقی قائل نیستید و این دو را با هم در آمیخته اید . خداوند به هیچ کسی دستور نمی دهد تامردم را مجبور نماید که به خداوند رحمان ایمان بیاورند، بلکه وظیفه شما ابلاغ –پیام – بوده و حساب با خداوند است. اما جهاد در راه خدا برای جلوگیری از فساد در زمین با قوه قهریه است که بعد از تمکن یافتن بر جهان موظف به انجام آن هستید. خداوند به شما فرمان امر به معروف و نهی از منکر داده است تا مانع از این شوید انسان در حق برادر انسانش ظلم کند . گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ للنّاس تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}
صدق الله العظيم [آل عمران:110]{شما بهترین امتی هستید که برای مردمان پدید آمده‌اند، که به نیکی فرمان می‌دهید و از ناشایستی باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید، و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند برایشان بهتر بود، از آنان بعضی مؤمن و بسیاری نافرمانند}و هم چنین این فرموده خداوند تعالی :
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأرض أقاموا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}
صدق الله العظيم [الحج:41]
{همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز برپا می‌دارند، و زکات می‌دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و پایان همه کارها از آن خداست}آیا خبر و دعوت مهدی منتظر حق، ناصر محمد یمانی را درک کردید؟
ای "الموحد" از خدا بترس ، تو می گویی غرور ما را به گناه کشانده است؛ بهتان آشکاری به ما میزنی! اما امام مهدی به شما می گوید :اگر توانسته باشی حتی در يك مورد بر ناصر محمد یمانی غلبه کنی و من به آن اعتراف نکرده باشم، تو درست گفته و و غرور من ؛ مرا به گناه کشانده است، اما شما به ناحق مرامتهم کرده و به من نسبت دروغ داده وبهتان بزرگی زده ای.
ای برادر گرامی، این تو هستی که باید از خدا بترسی و در باره تمام بیانات و دعوت ناصر محمد یمانی اندیشه کنی تا متوجه شوی آیا دعوت ناصر محمد یمانی به سوی حق است و با بصیرتی -قرآن-که از جانب خداوندش آمده راه راست-صراط المستقیم-را نشان میدهد یا خیر؟و بعد از آن که سخن ما و بیانات مبین را شنیدی ، درموردمان قضاوت کن. از خردمندانی باش که خداوند در کتاب استوارش درباره آنها می فرماید:
{قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي (14) فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (15) لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النّار وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ (16) وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ (17) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (18) أَفَمَنْ حقّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النّار (19)}
صدق الله العظيم [الزمر]
{ بگو: «من تنها خدا را می‌پرستم و دینم را برای او خالص می‌کنم. (۱۴) شما هر چه را جز او می‌خواهید بپرستید!» بگو: «زیانکاران واقعی آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده‌اند! آگاه باشید زیان آشکار همین است!» (۱۵) برای آنان از بالای سرشان سایبانهایی از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایی از آتش است؛ این چیزی است که خداوند با آن بندگانش را می‌ترساند! ای بندگان من! از نافرمانی من بپرهیزید! (۱۶) و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده! (۱۷) همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. (۱۸) آیا تو می‌توانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟! آیا تو میتوانی کسی را که در درون آتش است برگیری و نجات دهی؟! (۱۹)}
خداوند به ما فرمان نمی دهد که مردم را وادار به عبادت خداوندشان کنیم، بلکه کار ما ابلاغ است و حساب با خداوند است. سخن خداوند تعالی را به یاد داشته باش:
{قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي (14) فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (15)}صدق الله العظيم
{بگو: «من تنها خدا را می‌پرستم و دینم را برای او خالص می‌کنم. (۱۴) شما هر چه را جز او می‌خواهید بپرستید!» بگو: «زیانکاران واقعی آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده‌اند! آگاه باشید زیان آشکار همین است!»شما را چه شده که دعوت امام مهدی حق را که از جانب خداوند آمده است نمی فهمید؟ "الموحد"!علیرغم اینکه من با دلایل قاطع از آیه های محکم قرآن ، آنرا برایتان به تفصیل بیان می کنم، مرا متهم می کنی که بیاناتم از روی حدس و گمان است و مرا کسی می خوانید که قرآن را براساس خواسته و هوای خود تفسیر می کند!! پناه برخدا از آنچه که به من نسبت دادی و پناه برخدا از اینکه چیزی را که نمی دانم به خداوند نسبت دهم و پناه بر خدا که از جاهلان باشم.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..اما در مورد دعوت به تحقق رضوان خداوند در نفسش نسبت به بندگان، رضوان خدا بر تو هم جزئی از رضوان خداوند در نفسش است و خداوند تا زمانی که بنده اش مشمول رحمت او نشود راضی نخواهد شد. اما شما بین رضوان خداوند بر تو و رضوان خداوند سبحان در نفسش جدایی می اندازی، می گویم که مگرمعنی رضوان خداوند بر تو این نیست که خداوند در نفس خود از "الموحد" راضی است؟ ترا چه می شود که در مورد تحقق رضوان خداوند بر بندگانش با من مجادله می کنی؟ آیا از حقیقت اسم اعظم خداوند نا آگاه ونمی دانی خداوند حقیقتاً " رضوان از بندگان در نفس خود" را اسم اعظم قرار داده است ؟ نعیمی بس بزرگتر از نعیم جنة .. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنّهارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}
صدق الله العظيم [التوبة:72]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن‌های پاکیزه‌ای در بهشتهای جاودان (نصیب آنها ساخته)؛ و رضوان خداوند بسار بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}ای برادر گرامی آیا می دانی که حکمت آفریدن بنده جز عبادت رضوان خداوندش نیست؟ که گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:

{ وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالإِنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ}
صدق الله العظيم [الذاريات:56]
{من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند}
الدّاعي إلى الصراط المُستقيم على بصيرةٍ من ربّه الموحِّد الحقّ، الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
_________________


http://www.mahdi-alumma.com/showthread.php?21227-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%AD%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
_________________________________________
تعليقات فيسبوك
0 تعليقات بلوجر

0 التعليقات لــ "پاسخ های امام به یکی از اعضای القاعده "الموحد" پیرامون اصول جهاد اسلامی (2)"